نامه‌های بچه‌ها به خدا (ایران)

۱۳۸۶ بهمن ۶, شنبه

من آرزو می کنم که تمام بچه های عراق وفلسطین وافغانستان که نمی توانند راحت بازی کنند ودرس بخوانند ،خدا کمک کند تا ازدست اشغالگران نجات پیدا کنند ومثل ما آزاد باشند.

(ریحانه )


خدایا از تو می خواهم همه فرشته ها را برای مواظبت ونگه داری از بچه های فلسطین بفرستی تا آنها رازیر بال هایشان قایم کنند تا به آنها گلوله نخورد وبمبهای دشمن دست وپاهای کوچک آنها راقطع نکند.

(احسان )


خدایا رفتن به سایر سیارات را به من عطا کن.


ساعت ۳:۲۷:۱٠ ثانیه برای همه کارمندان خسته نباشید عرض می کنم به خصوص کارمندان آموزش وپرورش

(سارا)


عمر زیاد بده خدا هم به مامان هم به بابا.

(امیر)


بار الها مادر تنها کلمه زنده بودنم رااز من راضی بدار.

(ندا بشیری )


خدایا همسایه مان اول عید به بیمارستان نرود.

(زهرا)


همسایه ما در ۱۳۸۴ مریض شده بود.من از خدا خواستم تا اردیبهشت آن سال یعنی سال ۱۳۸۴ اوراشفا دهد.چون اوخیلی پیر نبود ووقت مردن اونبود.خدا به دکترها کمک کرد واوراخوب عمل کردند واوشفا پیدا کرد.ما وهمسایه دیگر پول گذاشتیم ویک قربانی کشتیم این دعای من از خداوند بود

که اوهم برآورده کرد.

(فرزاد )


من از خدا می خواهم که هیچ بچه ای مثل من مریض نشود و در تخت بیمارستان نخوابد.

(یلدا)


ما یک همسایه داریم که دختر کوچکشان سرطان دارد یعنی یک غده بزرگ در پایش دارد که باعث می شود همه موهای سرش بریزد.اوالان در سن ۴ سالگی کچل شده است ومرتب خون بالا می آورد.خدایا کاری کن که او نمیرد چون دکترها گفته اند پریا تا آخرفروردین زنده می ماند.

(مینا صافی ۸ ساله از بوکان)



پریا پروار

و دعایش

متاسفانه دعای مینا دیر بدست خدارسید . پریا ... سرطان امانش نداد


من دعا می کنم بچه های هم سن وسال من مجبور نشوند به خاطر پول کار کنند.من دعا می کنم مامانم برادرم را برای کار واکس به خیابان نفرستد.

(سمیه )

خدای من ، من دوست دارم که همه بچه هایی که روز چهارشنبه سوری سوختن در عید نوروز خوب شوند.

(فاطمه سادات حسینی ۸ ساله از گنبد کاووس)




من دعا می کنم همه آدمها خوشحال باشند.

(رویا کریم پور)


کاشکی خدا من ومامانمو مثل کانگورور می آفرید،اون وقت من می پریدم تو کیسه مامانم وباهاش می رفتم اداره.

(آیلین چراغی ۳ ساله از زنجان)


مامانم میگه خدا هرکی رو دوست داره می بره پیش خودش. من دعا می کنم که خدا هیچ کدوم از باباها رودوست نداشته باشه.یه دعای دیگه اینکه یه تلفن اختراع بشه که آدم بتونه هروقت دلش برای باباش تنگ شد با اون دنیا تلفنی صحبت کنه.

(عماد نظری ۱٠ ساله از اراک )



خدایا بابام مریضه تو بیمارستان بستریه.از خواهرم پرسیدم بابا چه شه؟گفت رگهای قلب بابا تنگ شده،گفتم چه جوری خوب می شه گفت باید رگهای قلب بابا با عمل گشاد بشه.خدایا امشب که شب سال تحویل مامانم پیش بابا تو بیمارستان.می گن هر کس آرزو داره اگه موقع سال تحویل به تو بگه بر آورده می شه.خدایا من یه آرزویی دارم اونم اینه که منویه کرم کوچولو کنی بعد برم تو رگهای قلب بابام وهمه اونها راگشاد کنم تا بابا خوب خوب بشه.

(آریا کمانگر ۷ ساله از کامیاران کردستان)


من به سال نو پا گذاشته ام اما با دلی گریان در سر سفره با دلی شکسته دستهای کوچک دعایم را به سوی خدای مهربان بلند کرده وبا غم وناامیدی از خداوند می خواهم که چشمهایم را شفا دهد.چون من درکودکی تب شدیدی کرده بودم وبرای همین چشمهایم حالا خیلی بالانس می زند ومن بدون عینک نمی توانم راحت ببینم وپدر ومادرم هم ناراحت هستند وقرار است که چشمهای من را عمل کنند وخدا می داند که شفا پیدا کنم یا نه. پس من نامه ام را به خدا می نویسم. ای خدای مهربان برای یک دفعه همکه شده دعیم را گوش کن خواهش می کنم.منتظر جواب نامه ام هستم ای خدای مهربان.

(فائزه فشنگچی بناب ۱٠ ساله از میانه )


خدایا هیچ وقت آمریکای دشمن به ایران حمله نکند.

(محدثه قاسمی ۸ ساله از تبریز)




من دعا می کنم که ما بچه هادر آینده خوب این جامعه را راه ببریم.

(علی اصغر افخمی ۱٠ ساله از مشهد)




پروردگارا در سال جدید مسلمانان جهان را عزت عنایت فرما.(فاطمه رحیمی بابا جان ۱۱ساله از اهر)

خدایا اول اینکه دل منو بزرگ کن تا همیشه مامان وبابام رو دوست داشته باشم.دوم اینکه به من یاد بده تا مثل یاسین نقاشی های قشنگ بکشم.خدایا یه کاری کنبرنامه فیتیله رو هرروز نشون بدن.خدایا کاری کن تا مادر جون حالش خوب بشه ودوباره برامون کلوچه درست بکنه.

(نیمه جوان مهر ۸ ساله از گلستان )




خدایا من یک کتاب داستان داشتم بنام یکی کم است.خاله لیلا از زمانی که کتاب رادیده از من گرفته وبه من نمی دهد.به او گفتم بده گفت دارم کارتونشودرست می کنم وتا تمام نشود از کتاب خبری نیست من خیلی ناراحتم.خدایا دعا میکنم زودتر کارتونشو درست کند تا یکبار دیگر کتابم راببینم.

(کوثر مسکنی ۷ ساله از تبریز)




من دعا میکنم که هرروز موکتهای مهد کودکمان کثیف شه تا واسه شستن موکتها مهدمون تعطیل باشه ومن با مامانم برم سرکار.

(درسا اسکندری ۴ ساله از اراک)




ای خدای خوب من دعا میکنم که شهرداری بوکان دعای من راببیند تا کوچه را آسفالت کند.

(نظام احمدی ۱۳ ساله از بوکان )


خدایا کاری کن تا محله ماهم مانند محله های دیگر نام خوبی داشته باشد. نام قدیمی آن ظلم آباد بود که به خاطر مردمان بد ومعتاد این نام را گرفته بود.خدایا آنهایی که در عید ترقه می اندازند آنهادر راه توشادی می کنند.آنهارا حفظ کن.

(صنم انگوتی ۱۱ ساله از میانه)


خدایا به پدرم کمک کن تا بتوانند دیه ی دوستش را بدهد چون دوستش در پشت پدرم نشسته بود وتصادف کرد ودوست پدرم کشته شد ومن از خدا می خواهم به پدر کمک کند تا هرچه زودتر به پدرم رضایت بدهند.

(مجتبی توکلی ۱۱ ساله از همدان)


خدایا همان طور که خودت می دانی پدرم نزدیک به دوسال است که فوت کرده است.خدایا کاری کن تا پدرم به خواب من بیاید.

(مینا شکری از بوکان)




خدایا دعا می کنم که ثروت مند ترین مرد دنیا شوم ولی میدانم این دعا هرگز قبول نمی شود چون مادرم همیشه با گریه می گوید:ای پسر ما بااین وضع که داریم بدتر وفقیر تر می شویم ومن هم گریه می کنم.

(محمد)


خداجونم تا کی می خواهم این آرزو را تکرار کنم.خدایا از تو همین آرزو را می خواهم تا کی تو خونه مادر بزرگ وپدربزرگم زندگی کنم آنها هم پیر هستندو نمی توانند از من نگهداری کنند.الان ۵ سال است که نه مادر دارم ونه پدر . کاری کن تا مادر ناتنی ام مرا اذیت نکند کتک نزند واز من کار نکشدواجازه دهد

پدر مرا هم به خانه اش ببرد.

(زهرا )
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.